نمی دانم از تو برای خودم می نویسم .....
یا ازخودم برای تو ....
بگذار از اول برایت قصه ام را بسرایم ...از همان دوران دور افتاده خاک خورده لای دفتر مشق
هایم ...شاید هم نه ... از سکوت های ممتد در مقابل باد های عصیانگر تاریخ ....
هیچکس نمی داند در این لحظه ...من در کجا هستم ... من تنها چیزی که خوب بلدم سفر
به تاریخ گذشته است ...آن روز هایی که انگار هیچوقت نمی گذرند ... و هنوز زخم هایشان
تازه است .... ونجوا های آزار دهنده ...وزمزمه های عاشقانه های دروغین ....من
شکست عشقی خورده ام ؟ نه من در عشق خودم با خودم باخته ام ...
من تنها کسی بودم ...که از خودم شکست خورده ام ....این جا دارم می نویسم ...چون
دیگر حوصله صدای خودم را هم ندارم .
برچسب ها:
دلنوشته ,
درد و دل ,
جملات زیبا ,
[ بازدید : 540 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]